جدول جو
جدول جو

معنی نفس زن - جستجوی لغت در جدول جو

نفس زن
(دی نِ)
کنایه از صاحب دم و جاندار. (آنندراج از فرهنگ زلیخای جامی). که نفس می زند. که تنفس می کند. که حیات دارد. ذوحیات
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نفس تنگ
تصویر نفس تنگ
کسی که دچار نفس تنگی باشد
فرهنگ فارسی عمید
(یَ بَ کَ / کِ دَ)
دم زدن. نفس کشیدن. (ناظم الاطباء). زیستن. زندگی کردن:
خاقانیا نفس که زنی خوش زن
کانجا قبول خوش نفسان دارند.
خاقانی.
یک دو نفس خوش زن و جانی بگیر
خرقه درانداز و جهانی بگیر.
نظامی.
تا به جهان در نفسی می زنی
به که در عشق کسی می زنی.
نظامی.
تا نه تصور کنی که بی تو صبورم
هر نفسی می زنم ز بازپسین است.
سعدی.
نفسی می زنم آسوده و عمری بسر آرم.
سعدی (گلستان).
- نفس زدن صبح، طلوع کردن:
صبح نخستین چو نفس برزند
صبح دوم بانگ بر اختر زند.
نظامی.
یا رب آن صبح کجا رفت که شبهای دگر
نفسی می زد و آفاق منور می شد.
سعدی.
، دم برآوردن. لب به شکوه و شکایت گشودن. به اعتراض دهن گشودن. آه کشیدن:
شاخ انگور کهن دخترکان زاد بسی
که نه از درد بنالید و نه برزد نفسی.
منوچهری.
با آینۀ ضمیر مخدوم
خواهد که نفس زند نیارد.
خاقانی.
، پر گفتن. (یادداشت مؤلف) ، نغمه کردن. آواز خواندن:
زیبق شود ترانۀ داودیم به گوش
آنجا که بلبلی نفسی دلنشین زند.
طالب (آنندراج).
، سخن گفتن. (یادداشت مؤلف) : پیر شبوی گفت ما را ازاین معنی نفسی زن. (اسرار التوحید ص 208) ، تلاش کردن:
در ره عشقت نفسی می زنم
بر سر کویت جرسی می زنم.
نظامی.
، استراحت کردن. نفسی به راحت کشیدن. برآسودن:
گاه آن آمد که لختی برزند عاشق نفس
روز آن آمد که تائب رای زی صهبا کند.
منوچهری.
- نفس زدن از...، به چیزی یا کاری اظهار تعلق و دلبستگی و تمایل نمودن. از آن بسیار سخن گفتن. از آن دم زدن:
از توکل نفس تو چند زنی
مرد نامی ولیک کم ززنی.
سنائی.
می زد از نزهت و شکار نفس
منذرش پیش بود و نعمان پس.
نظامی.
- یک نفس زدن، یکدم فراغت یافتن. لحظه ای راحت و آرامش یافتن:
یک نفس تا که یک نفس بزنم
روزگارم امان دهد ندهد.
خاقانی.
- ، یک نفس. یک لحظه:
تو سالیانها خفتی و آن که بر تو شمرد
دم شمردۀ تو یک نفس زدن نغنود.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(نَ فَ زَ)
در حال نفس زدن. در حال به سرعت نفس زدن
لغت نامه دهخدا
در حال نفس زدن: تا چشمش به آهو افتاد سراسیمه و نفس زنان پیش دوید و گفت
فرهنگ لغت هوشیار
دمزن آدمی جاندار آنکه نفس کشد متنفس، (داش مشدیها) آنکه جرات و جسارت دارد، مجرای تهویه (برای اطاق آشپزخانه مستراح و غیره) هوا کش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفس کل
تصویر نفس کل
جهن روانبد روانید مانیستار
فرهنگ لغت هوشیار
فال زدن، توضیح این کلمه ترکیب غالبا در معنی فال بد زدن استعمال میشده. یا نفوس بد زدن، فال بد زدن: اول مسافرت نفوس بد نزن خ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نای زن
تصویر نای زن
آنکه نای نوازدنی زن زمارزامر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوس زن
تصویر لوس زن
چشنده ذایق، چاشنی گیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفت زن
تصویر سفت زن
کسی که در مباشرت قوی باشد آنکه به نیرو جماع کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفس زدن
تصویر نفس زدن
نفس کشیدن، زیستن، زندگی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفس زکی
تصویر نفس زکی
روان پاک روان پارسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
أنفاس المرأة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
Gasping
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
haletant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
হাঁফাতে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
ofegante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
dyszący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
задыхающийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
задихаючись
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
hijgend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
keuchend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
jadeante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
ansimante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
terengah-engah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
سانس لیتے ہوئے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
หายใจไม่ออก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
נושם בכבדות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
息切れした
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
喘气的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
हांफते हुए
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
헐떡이는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
nefes nefese
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نفس زنان
تصویر نفس زنان
kupumua
دیکشنری فارسی به سواحیلی